سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون کارها همانند شود یکى را بر دیگرى قیاس کردن توانست و پایان آن را از آغاز دانست . [نهج البلاغه]

پرسش مهر 86

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
توسعه مهدوی(چهارشنبه 87 فروردین 21 ساعت 1:48 صبح )

توسعه مهدوی

در طول تاریخ هر یک از اندیشه وران از دریچه ای خاص مدینه فاضله را مورد بررسی قرار داده اند و هدف آنان برقراری حکومتی بوده است که در سایه آن انسانها در نازو نعمت زندگی کنند و با مشکلات قبل از جامعه توسعه یافته روبرو نشوند اگر نقطه شروع نهضت برپایی این مدینه فاضله راافلاطون به حساب آوریم می توانیم. ادعا کنیم که دیدگاه افلاطون نسبت به آن جامعه آرمانی دیدگاهی سیاسی است. افلاطون برتمام نظامهای سیاسی موجود زمان خویش خرده می گیرد و حتی دموکراسی را مقدمه هرج ومرج می داند زیرا معتقد است که مردم ازروی هوی وهوس تصمیم می گیرند که نهایت این تصمیم هرج ومرج و فروپاشی است. او معتقد است نابسامانیهای بشر محصول نظامهای سیاسی آشفته است و این آشفتگی زمانی به پایان می رسد فیلسوفان به پادشاهی رسند و یا پادشاهان فیلسوف گردند.

پس از او فارابی درقرن چهارم هجری امت فاضل را امتی می داند که بنای آن برتعاون وهمکاری باشد تا آن امت به سعادت برسند.

در عصر جدید یعنی بعد از رنسانس که انسان ازحاشیه به متن آمد وتفکرات اومانیستی برجهان سایه افکند با این دیدگاه آرمانشهرهای جدیدی به جهان معرفی شد.

مثلا آرمانشهر توماس مور شهری است انسانی که انسان رفاه آسایش و بهزیستی او مورد توجه است و آرامش آسایش و آسودگی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است فرانسیس بیکن نیز دیدگاهی تقریبا مشابه توماس مور دارد. (1) این گونه تفکرتا زمان ما نیز با اندک تفاوتی همچنان مسیر خود را طی می کند و وجه مشترک همه نظریه پردازان این قرون اخیر توجه خاص به انسان و کنار گذاشتن دین از صحنه اجتماع و محدود کردن دین به عبادتهای فردی آزادی سرمایه داری و تفکر لیبرالیستی است.

و آنطور که تاکنون بر جهان گذشته است گویا این مسیر تا زمان حکومت مهدوی ادامه خواهد داشت گرچه با فراز وفرودهایی نیز همراه بوده این اندیشه ها را با همه ویژگی ها کنار می گذاریم و این نوشتار را با نگاهی به توسعه مهدوی پی می گیریم.

 

ویژگی های توسعه مهدوی

 

عدالت

برای واژه عدالت اوصاف گوناگونی در متون دینی ما آمده است. از عسل شیرین تر از کره نرم تر و خوشبوتر از مشک معرفی شده است. (2) یک ساعت اجرای آن برتر از هفتاد سال عبادت است. (3) لذا امام علی (ع) فرمود: هنگامی که هزینه های مردم را سبک گردانی این کار نباید برتو گران آید چه آن اندوخته ای خواهد بود که مردم با آباد کردن شهرها و آراستن آبادیهای تو به تو بازمی گردانند و از این رهگذر ستایش آنان را به خود جلب کرده ای و از آنکه عدالت را میانشان گسترانیده ای شادمان خواهی شد. (4) وچون عدالت چنین است امام علی (ع) به اجرای عدالت در جامعه دستور می دهد گرچه نیاز به شمشیر باشد.

ای مومنان هرکس بنگرد که ستمی اعمال می شود یا مردم را به منکری فرا می خوانند و او ازبن دل آنها را نپذیرد سالم مانده و گناه نکرده است و هر کس به زبان پرخاش کند پاداش می برد و از فرد نخست بهتر است و آن که با شمشیر به انکار برخیزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد او راه رستگاری را یافت و نوریقین در دلش تابید. (5)

با تمام زحماتی که تاکنون برای برپایی جامعه رفاه وعدل کشیده شده وحتی دراین راه خونها برزمین ریخته شده اما همچنان عدل وعدالت گمشده جامعه امروزی است.

گرچه شعار انسان مداری واصالت به انسان درمانیفست همه حکومتهای دموکراسی آمده است اما هر روز شاهد بی عدالتی و ریختن خون همین انسانها نیز هستیم که ابزار وهدف توسعه هستند مدعیان دروغین اسلام نیز در بعضی از کشورهای اسلامی به جای آنکه شمشیر ازنیام بکشند وبه برقراری عدالت قیام کنند عدالت وعدالت خواهی را به مسلخ می کشند. اسلامی که خلیفه اول آن به عقیده ما و خلیفه چهارم آن به عقیده آنها حتی بی عدالتی دربین حیوانات را روا نمی داشت و می فرمود: هرگاه حیوانات را به دست امینی سپردی به او سفارش کن تا: بین شتر و نوزادش جدایی نیفکند و شیر آن را ندوشد تا به بچه اش زیانی وارد نشود و در سوار شدن بر شتران عدالت را رعایت کند و مراعات حال شتر خسته یا زخمی را که سواری دادن براوسخت است بنماید آنها را در سر راه به درون آب ببرد و از جاده هایی که در اطراف آن علف زار است به جاده بی علف نکشاند و هرچند گاه شتران را مهلت دهد تا استراحت کنند و هرگاه به آب و علفزار رسید فرصت دهد تا علف بخورند وآب بنوشند. (6)

اما این زخم کهنه وعقده به دست کسی که به عدل مشهوراست مرهم خواهد دید وگشوده خواهد شد ودوران هجران به سرخواهد آمد (السلام علی العدل المشتهر...)

همانطور که جاهلیت به دست پیامبر(ص) ویران شد جاهلیت امروز هم که با نام مدرنیته دنیا را فریب می دهد ازبین خواهد رفت.

امام صادق (ع) فرمود: « یصنع کما صنع رسول الله یهدم ماکان قبله کما هدم رسول الله امرالجاهلیه وبستانف الاسلام جدیدا; راه وروش او چون پیامبر(ص) است یعنی هرچه را پیش ازاوباشد ویران می کند چنان که پیامبر(ص) جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را از نو نمایان کرد.» (7)

عدل آشکارترین صفات نیک آن امام است. در دعای شبهای رمضان می خوانیم: « اللهم صل علی ولی امرک القائم المومل والعدل المنتظر.»

کسانی که تازیانه نابرابری بر پیکرشان نواخته شده است و از میان این همه خط و ربط های اجتماعی در زیر خط فقر پناه گرفته اند و هر شب تیره آنها چون شب یلدا طولانی است همواره به دنبال آخرین پرده زندگی این جهان دل خوش دارند که روزی سایه این ابرهای سیاه برکنار خواهد رفت و خورشید عدالت طلوع خواهد کرد و تن بی رمق آنان را جانی دوباره خواهد بخشید و زندگی بر آنان گوارا خواهد شد.

و در پناه این عدالت بندگی وبردگی رخت برخواهد بست. وقرض ها ادا خواهد شد. و حقوق انسانها به آنها بازخواهد گشت.

(فلا یترک عبدا مسلما الا اشتراه واعتقه ولاغارما الاقضی دینه ولا مظلمه لاحد من الناس الاردها» (8)

در سایه این دولت عدل گستر مستکبران درهم کوبیده خواهند شد ومحرومان ومستضعفان جانی دوباره خواهند گرفت.

 

رفاه

مفهوم رفاه اجتماعی و دولت رفاه عمومی همچون بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی وانسانی سهل وممتنع است سهل است زیرا هرشخصی که به هرحال باچند کتاب علوم اجتماعی آشنا باشد برداشتی از آن را در ذهن دارد اما با کنکاش بیشتر درباره این مفهوم سادگی وسهولت اولیه رنگ می بازد ومباحث و نگاههای گوناگونی مطرح می شود که مفهوم رفاه اجتماعی را به کلافی درهم تنیده تبدیل می کند به گونه ای که صاحب نظران دراین موضوع معتقدند بعضی از کتابها یا مقالاتی که پیرامون این مفهوم نگاشته شده باید یک نسل ازآن بگذرد تا برای همگان قابل هضم شود. (9)

مفهوم رفاه ارتباط تنگاتنگی با توزیع درآمد دارد به گونه ای که تغییرات رفاه افراد وابستگی خاصی به سطوح درآمدی آنها دارد ولذا شاخص های ارائه شده درمورد رفاه اجتماعی درعلم اقتصاد عمدتا از شاخص های نابرابری توزیع درآمد تبعیت می کنند.

میزان رفاه اجتماعی خانوارها به میزان درآمد آن ها بستگی دارد و توزیع متناسب درآمد می تواند باعث افزایش رفاه اجتماعی درکل جامعه وبرای اکثریت خانوارها گردد. (10)

بعد ازسالها که غارتگران وچپاولگران منابع عمومی مفهوم زیبای رفاه را به بازی اندیشه ها گرفته اند هنوزبه لحاظ ذهنی نتوانسته اند تعریف دقیقی که قابل اجرا باشد ارائه دهند ازیک سوشعار آزادی ودموکراسی می دهند وازسوی دیگر شعاربرابری اجتماعی وچون این دو مفهوم سازگاری ندارند وحدود دو میلیارد فقیر وهشتصد میلیون گرسنه زندگی را با فقر وگرسنگی می گذرانند تا اندیشمندان درمورد جنگ مفاهیم آتش بس اعلام نمایند. اما اعتقاد ما براین است که روزی ابرها به کنارخواهند رفت وپرده ازرخسار آن ماهروبرداشته خواهد شد وچشمان منتظران پرفروغ خواهد گشت.

ابوسعید خدری ازپیامبر نقل می کند که فرمود:

یتنعم امتی فی زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قط البر والفاجر یرسل السما علیهم مدرارا ولاتدخر الارض شیئا من نباتها (11) درزمان اومردم به چنان نعمت وبرخورداری و رفاه دست یابند که درهیچ زمانی دست نیافته باشند (این رفاه شامل تمامی انسانها خواهد بود) چه نیکوکار وچه بدکار آسمان مکرر برآنان ببارد وزمین چیزی ازروییدنیهای خود را پنهان نسازد.

در روایات دیگر سخن ازادای قرض تمام مقروضین است سخن از بی نیازی تمام انسانهاست و سخن از بذل و بخشش امام (ع) برهمگان است.

به طوری که ازطلب مال وبخشش دیگران بی نیاز گردند درآن جا سخن ازعمران وآبادی تمامی عرصه خاک است به گونه ای که چون آن حضرت قیام کند همه خرابیها را آباد کند تمامی سطح زمین را از سرسبزی ونشاط وطراوت بپوشاند گنجها ومعادن زمین همگی مورد استخراج قرار گیرند وزمین آنچه را که دردرون مخفی داشته است برای رفاه وآسایش انسانها به دست او خواهد سپرد(12)

 

فراگیر شدن امنیت

امنیت ازجمله کالاهای عمومی است که نفع آن متوجه همه جامعه است ولی دولت ها هزینه آن را می پردازند گرچه با واسطه به تولید وسرمایه گذاری کمک می کند ولی بطور مستقیم. برون دادو بازده ای ندارد دولت ها بخش مهمی از بودجه را به امنیت اختصاص می دهند ولی هنوز آرامش که مولود امنیت است بردنیا سایه نیفکنده است. در آرمانشهر مهدوی ترس ودلهره جای ندارد وانسان بعد از آنهمه آشفتگی روحی وروانی سربربالین آرامش خواهد گذاشت و هیچ کس به حقوق دیگری تجاوز نخواهد کرد. « لایظلم احد احدا;(13) وهیچ خونی به ناحق ریخته نخواهد شد.» (14)

امام صادق (ع) نقل می کند که امام علی (ع) در مجلسی برای یاران خود درسهایی داد که برای دین و دنیای آنان مفید باشد از جمله فرمود: هرگاه قائم ما قیام کند آسمان بارانش را بریزد و گیاهان زمین سر از خاک برون آرند کینه از دلها برود و حیوانات درنده رام شوند به گونه ای که زنها بین شام و عراق بدون هیچ ترسی آمد و شد کنند. (15)

 

فراگیر شدن علم

همانگونه که امکانات اقتصادی بطور عادلانه در جهان تقسیم نشده است و کشورهای شمال سهم بیشتری ازآن می برند توزیع امکانات علمی فرهنگی جهان نیز وضعیت نابسامانی دارد کشورهای جنوب با استعدادهای بیشتر وبا مواهب طبیعی بهتر همچنان مصرف کننده کالاهای مصرفی و علوم کشورهای شمال هستند و هنوز علوم نتوانسته است به تناسب کشورها بومی گردد با کمال تاسف حتی مسلمانان که روزی تولید کننده علم بوده اند امروز مصرف کننده علوم شده اند و برای سامان بخشیدن به وضعیت اقتصادی واجتماعی وفرهنگی کشورهای خود دست نیاز به سوی کشورهای صنعتی دراز کرده اند وهرساله میلیاردها دلار استعداد از کشورهای اسلامی به سوی کشورهای شمال سرازیرشده وکالاهای مصرفی وعلوم تولیدی آن کشورها را به جوامع اسلامی صادر می کنند.

اما به هنگام ظهور منجی بشریت هیچ مومنی این ضعف ها و نیازها وجود نخواهد داشت (16) و فرشته دانائی وفرزانگی جایگزین دیو جهل ونادانی خواهد شد وجهان آکنده ازنورعقل ودانش خواهد گشت.

 

فضائل اخلاقی

توسعه مهدوی توسعه ای است پایدار که جهان ازبرکات اقتصادی وسیاسی آن برخوردارند اما ویژگی مهم دیگر آن برخورداری ازفضائل انسانی است.

در آن محیط علاوه برآنکه ثروت ها عادلانه توزیع شده است وبرخورداری از رانت های اقتصادی متوقف گردیده است. (17) و عدل فراگیر شده وامنیت برهمه جا سایه افکنده فضائل وسجایای اخلاقی نیز چراغ این حکومت را پرفروغ می کند در آن جامعه کینه های ضدخلاقی از قلبها ریشه کن می گردد ودروغ وتزویر و نامردمی در روابط اجتماعی جای خود را به یک رویی ویک رنگی می بخشد وبه واقع درچنین بستری است که رفاه وعدالت وامنیت نیز معنا ومفهوم وحقیقت خویش را بازمی یابند و جز با این نگرش همه جانبه به انسان و در کنار هم چیدن اجزای حقیقی او در برابر هم نمی توان به تعبیر رویای همیشگی انسان در تاسیس آرمان شهرانسانی پرداخت. (18)

در خاتمه این گفتار به پیروی از آن پیر فرزانه که جلوه هایی از سرنگونی حکومت ظلم را نمایان کرد و طومار 2500 ساله شاهنشاهی را درهم پیچید. با توکل برخداوند متعال از استعانت از بارگاه مهدوی زمینه ساز تشکیل آن آرمانشهرو مدینه فاضله مهدوی باشیم وبرای آبادی ورفاه جامعه اسلامی دل به دوستی دونان و نامحرمان نبندیم وبه قول حافظ:

پیرپیمانه کش من که روانش خوش باد گفت پرهیزکن از صحبت پیمان شکنان

دامن دوست بدست آر وزدشمن بگسل مرد یزدان شو وفارغ گذر از اهرمنان

 

پی نوشت ها:

1. مجله حوزه شماره 70 ـ. 71

2. کافی ج 2 ص. 147

3. بحارالانوار ج 75 ص. 372

4. نهج البلاغه نامه. 53

5. نهج البلاغه قصار. 373

6. نهج البلاغه نامه. 25

7. نعمانی الغیبه ص. 239

8. بحارالانوار ج 52 ص. 224

9. مارک بلاک اقتصاد دانان بزرگ جهان ص 295 توضیح نظریات هایک فریدریش.

: www. forouqh. net 10. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به

11. بحار الانوار ج 51 ص. 78

12. نگاه کنی به بحارالانوارجلدهای 51 ـ. 52

13. کمال الدین وتمام النعمه ص. 527 بحارالانوار ج 52 ص. 195

14. کتاب الفتن ص. 222

15. بحار الانوار ج. 52 ص 316 ح. 11

16. بحارالانوار ج 53 ص. 85

17. رسول الله (ص): اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع (قرب الاسناد ج 80 ص 260).

18. مجله حوزه 71 ـ. 70

نویسنده: اصغر - هادوی کاشانی

منبع: روزنامه - جمهوری اسلامی

 


» هدایت خالومحمدی
»» نظرات دیگران ( نظر)
قـرائت امام خمینى از مفهوم تـوسعه یـافتگى (بخش دوم)(سه شنبه 87 فروردین 20 ساعت 6:36 عصر )

 

قـرائت امام خمینى از مفهوم تـوسعه یـافتگى (بخش دوم)

 

توسعه از منظر امام خمینى

بـا تـوجه به اصولى که از سخنان امام یاد شدو اصول و معیارهاى حـاکـم بـر جـامـعـه دلخواه و خوشایند اسلامى روشن شد مى توان تعریفى مناسب از توسعه اسلامى را از منظر امام ارائه کرد:

تـوسعه اسلامى فرآیند حرکت از وضع موجود به سمت جامعه خوشایند و شـایـسـته اسلامى است که خطوط کلى و اصول حاکم بر آن ترسیم شده است.

شرح دو نکته:

1. حرکت هر بخشى در جامعه اسلامى باید به گونه کامل هماهنگ با سایر بخشها باشد.

2. وضـع مـوجـود ممکن است وضع ناخوشایندى نباشد; یعنى نسبت به زمـیـنـه‌هـا و توانایی‌هاى موجود ممکن است وضع خوشایندى باشد امـا بـا لحاظ ایده آل‌ها و هدف‌هاى عالى و جامعه خوشایند اسلامى وضع ناخوشایندى باشد.

3. ایـن اصول افزون بر هماهنگى مورد اشاره مى توانند در پدید آوردن جـامـعه خوب و پسندیده اسلامى نقش اثرگذار و پدید آورنده زمـیـنـه بـراى دیـگر اصول را نیز داشته باشند در مثل حاکمیت اخـلاق اسـلامـى مـى تـواند نقش یک ضامن اجراى قوى براى سیاستهاى اقـتـصادى را داشته باشد و سلامت اقتصاد را به دنبال آورد. و یا راسـتـگـویـى عشق نورزیدن به دنیا ایثار همت گماشتن به امور مـسـلـمانان و دلسوزى براى آنان قناعت و... مى توانند به گونه اى انـگـیـزانـنده قوى براى به حقیقت پیوستن هدفهاى اقتصادى در جـامعه اسلامى باشند. همچنین رفاه و ریشه کن کردن فقر عاملى در جـهـت حـاکمیت اخلاق اسلامى در جامعه است. اگر در بخش فرهنگى جهت گـیـریـهـا به سوى تجمل گرایى و اسراف باشد آز طمع و نازش به مـال دنـیـا رواج داده مـى شود نه جود بخشش ایثار و... در نـتـیجه نباید انتظار پیروزى و کامیابى در سیاستهاى اقتصادى را داشته باشیم.

 

تزاحم و پیشى گرفتن پاره اى از اصول بر پاره اى دیگر

هر چند در حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) همه این هدفها با هم دست یـافـتـنى اند ولى در حال و روز کنونى که تنها در ایران حکومت اسـلامـى بـراساس دستورهاى پیامبر(ص) و ائمه(ع) تشکیل شده است و دشـمـنان ما هر روز به بهانه هاى گوناگون در قالب توطئه هاى از پیش طراحى شده مانع پیشرفت همه جانبه حکومت اسلامى مى شوند چه بـایـد کـرد؟ در مـثـل مـمکن است دشمنان ما زمینه هایى را پیش آورنـد کـه دسـتـیابى به هدفهاى اقتصادى همچون رفاه یا رشد به قـیمت لکه دار شدن استقلال فرهنگى ما تمام شود و یا به دلیل عقب مـانـدگى ما از جهان به اصطلاح توسعه یافته در صنعت و تکنولوژى رسـیـدن به رفاه را در پرتو چشم پوشى از سایر اصول به ما معرفى کنند. در صورت به حقیقت پیوستن چنین انگارهایى چه باید کرد؟

آیـا بـراى به حقیقت پیوستن اصول اقتصادى اصول دیگر را قربانى مـى کنیم؟ یا به دنبال استوارسازى اصول غیراقتصادى برآمده و از رفاه و دیگر هدفهاى اقتصادى صرف نظر مى کنیم؟

پاسخ به این پرسش اساسى را باید در دو جهت جست‌وجو کرد:

الـف. گـاهـى تـزاحـم در اصـول ناشى از انتخاب نکردن استراتژى سـازوار است در مثل براى رسیدن به رشد و رفاه نوعى استراتژى تـوسـعـه اى پـیـشـنـهاد مى شود که لازمه عمل به آن چشم پوشى از اسـتـقلال فرهنگى است. در این صورت طبیعى است که باید به دنبال اسـتـراتـژى مـناسب ترى بود تا ما را در کنار و هماهنگ با دیگر اصول به رشد و رفاه برساند.

ب. تـزاحـم گـاهـى به واسطه باز دارنده هایى است که دشمنان ما پـدیـد مـى آورنـد کـه بـه جـهـت تنگناها و عقب افتادگى ما در بـخـشهایى همچون: صنعت و تکنولوژى و... است به گونه اى که هیچ گونه راه فرارى از آن نداریم. در این صورت ازسوى سیاستگذاران بـویـژه ولـى امر مسلمین جایگاه اصول پیش و پس بودن هر یک بر دیگرى نمایانده مى شود.

پیش بودن پاره اى از اصول بر پاره اى دیگر از منظر امام خمینى:

 

الف. پیش بودن اصل دفاع از ارزشهاى اسلامى در جهان و زمینه سازى براى حکومت جهانى حضرت مهدى(عج):

(مـسـوولان مـا بـایـد بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انـقـلاب مـردم ایـران نـقـطـه شـروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پـرچـمـدارى حـضـرت حـجـت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مـسـلـمـانـان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قـرار دهـد. مـسـائل اقتصادى و مادى اگر لحظه اى مسوولین را از وظـیـفـه اى کـه بـر عهده دارند منصرف کند خطرى بزرگ و خیانتى سـهـمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و تـوان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید ولى این بدان مـعـنـى نـیـست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند.)18

 

ب. پـیـش بـودن استقلال سیاسى فرهنگى و ناوابستگى و جلوگیرى از سطله بیگانه:

 (در مـساله بازسازى و سازندگى من اطمینان دارم که شخصیتهاى رده بـالاى نـظـام و مـسـوولـیـن مـحترم و نیز مردم وفادار و انقلابى کـشورمان چون گذشته هرگز قبول نمى کنند که نیل به این هدف به قیمت وابستگى ایران اسلامى به شرق یا غرب واقع شود.)19

(اگـر مـا تسلیم آمریکا و ابرقدرتها مى شدیم ممکن بود امنیت و رفـاه ظـاهـرى درست مى شد و قبرستانهاى ما پر از شهداى عزیزمان نـمـى گـردیـد; ولى مسلما استقلال و آزادى و شرافتمان از بین مى رفت.)20

در ایـن نـوشتار در پى آن نیستیم که تمام موارد پیش و پس بودن اصـول را از کـلام امـام پى جوییم بلکه با ذکر دو نمونه از کلام امـام خـمینى جدولى ارائه مى دهیم که از مجموع گفتار ایشان مى توان چنین برداشتى کرد.

الـبـتـه امـکـان تـعدیل و تغییر در این جدول وجود دارد و نظر انـدیشه ورزان اسلامى و آشنایان به اندیشه هاى بلند امام خمینى مى تواند در این زمینه راهگشا باشد.

در برخى جاها نشان دادن این که کدام اصل باید پیش و کدام اصل واپـس داشـتـه شـود بـه عـنـوان یک امر ثابت کارى دشوار بلکه نـادرسـت است. در این گونه موارد ظروف و شرایط مکانى و زمانى با نظر داشت به مصالح مسلمانان راهکار مناسبى براى خارج شدن از بـن بست تزاحم است. و جاى این گونه اصلها که پیش داشتن آنها بر دیـگر اصول بستگى به شرایط زمان و مکان دارد در جدول زیر به عنوان اصول دگرگون شونده خالى مى ماند.

نشانه (=) نشان دهنده نبود تزاحم بین دو اصل.

نشانه (-) نشان دهنده پیش بودن اصلى است که جهت پیکان آن را نشان مى دهد.

شـایـان توجه است که جدول بالا و بحثهاى پیرامون آن تنها ارائه روشـى مـنـطقى براى فکر کردن در باب توسعه از منظر اسلام و امام راحـل است. بنابراین اگر در پیش و پس داشتن اصلى بر اصلى دقت کـافـى صـورت نگرفته باشد جاى خرده گیرى نیست و اهل نظر خود به درستى زوایاى بحث را در خواهند یافت.

دو ویژگى مهم استراتژی‌هاى مناسب از منظر اسلام و امام خمینى

1. بـراى رسـیدن به همه هدفهاى اقتصادى طراحى شده باشد. براساس ایـن ویـژگـى رشـد بـدون اسـتقلال اقتصادى و توزیع عادلانه و یا شـکـوفـایـى اقـتصادى بدون ریشه کن کردن فقر و پدیدآوردن رفاه نـسبى هرگز خوشایند نخواهد بود. بنابراین استراتژیهایى که با تـشـدیـد فقر رشد را مژده مى دهند و یا شکوفایى اقتصادى را در پـرتـو پـدیـد آمـدن شکاف طبقاتى نوید مى دهند و یا رفاه را به قـیـمـت وابـسـتـگـى اقـتـصـادى بـه ارمغان مى آورند به عنوان استراتژیهاى ناموفق و مردود تلقى مى شوند.

2. اسـتـراتـژى صـحیح اقتصادى باید با توجه به هدفهاى فرهنگى سـیـاسـى و اجـتـمـاعـى برنامه ریزى شده باشد و آنها را قربانى نکند.21

 

پى نوشتها:

1. (مـجـمـوعـه مقالات مربوط به اندیشه هاى اقتصاد امام خمینى) مـقـالـه مـفـهوم توسعه یافتگى از دیدگاه امام خمینى. مک لوپ ) Machlup). )

2. همان. تیروالThir wall). ( )

3. همان. جرالدمى یرGerad M.Meier). ( )

4. همان.

5. مجله (نامه فرهنگ) سال دوم شماره 6/5 ـ 72 1370.

6. (صحیفه نور) رهنمودهاى امام خمینى ج4/15 وزارت ارشاد.

7. همان. ج123/13.

8. (وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى) بند دوم.

9. (اقتصادنا) شهید سید محمد باقر صدر مقدمه.

10. (صحیفه نور) ج20/128.

11. (اقتصادنا) مقدمه.

12. (وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى) بند ب.

13. (صحیفه نور) ج188/4.

14. همان ج123/20.

15. همان ج37/8.

16. همان ج109/10.

17. همان ج204/19.

18. همان ج108/21.

19. همان ج36/21.

20. همان ج51/17.

21. یادآورى: این نوشتار الهام گرفته اقتباس و بازسازى مقاله (مـفـهـوم تـوسعه یافتگى اقتصادى از دیدگاه امام خمینى) است که ایـن جانب همراه جمعى از محققان به سمینار اندیشه هاى اقتصادى حـضـرت امـام خـمـینى ارائه داده بودیم و هم اکنون با پاره اى اصلاحات و افزودن و کاستن تقدیم مى گردد.

نویسنده: احمدعلى یوسفى

منبع: فصل نامه - حوزه و دانشگاه


» هدایت خالومحمدی
»» نظرات دیگران ( نظر)

قـرائت امام خمینى از مفهوم تـوسعه یـافتگى (بخش اول)(سه شنبه 87 فروردین 20 ساعت 6:36 عصر )

قـرائت امام خمینى از مفهوم تـوسعه یـافتگى (بخش اول)

تمـام تعریف‌هایـى که از دیـدگـاه‌هاى گـوناگـون از مفهوم تـوسعه ارائه شـده است چه به اشـاره و چـه آشـکـارا و پـیـدا بــــه ایـن معنى اشاره دارند که: تـوسعه یـافـتـگـى حـالت و چگـونگى خـوشایندى (وضعیت مطلوب) است و باید راهـکـارهـاى لازم و سازوار را جهت حرکت به سوى آن حالت در پیـش گـرفـت; امـا ایـن حالت و چگـونگـى خـوشاینـد چیست و چه ویژگیهایـى دارد؟ در تـفسیر آن اختلاف نظرهاى فـراوانى بیـن صاحب نظران وجـود دارد; یـعنـى اگر بپذیریـم: توسعه حرکت از حالت و چگونگى موجود بـه سوى حالت و چگـونگـى خـوشایند است اختلاف اساسـى در ارائه شاخص و معیارهاى خوشایند است.

صـاحب نظران با دیدگاههاى سرمایه دارى آن را به گونه اى تفسیر مى کنند که اندیشه ورزان سوسیالیست آن را نمى پذیرند و شاخصهاى جـاى گـزیـن را معرفى مى کنند ، همان گونه که معمار عظیم انقلاب امـام خمینى نیز از منظر اسلام روایت جدیدى از آن ارائه مى کند که در ادامه روشن خواهد شد.

 سیر تحول در مفهوم توسعه

 

1. تـوسـعـه بـه مـفـهـوم رشد پى گیر بالقوه درآمدسرانه: توسعه اقـتـصادى عبارت است: از کاربرد منابع تولید به گونه اى که سبب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه بشود.1

 

2. تـوسـعـه بـه مـعناى رشد پى گیر و همیشگى درآمد واقعى کشور همراه با دگرگونیهایى در پاره اى زمینه ها:

(توسعه اقتصادى رشد مداوم درآمد واقعى است همراه با تحولاتى در آداب و رسوم اجتماعى که در گذشته مانع پیشرفت بوده اند.)2

 

3. دسـتـیابى به فزونى درآمد واقعى در درازمدت و پخش و پراکندن درآمد به گونه دلخواه:

(تـوسـعـه اقتصادى وسیله اى است براى فائق آمدن بر فقر مزمن و امید بستن به امکان بهبودشرائط اجتماعى.)3

 

4. توسعه براى انسان:

آقـاى محبوب الحق اقتصاددان پاکستانى سرپرست پژوهشهاى برنامه تـوسـعه سازمان ملل در گزارشى مفهوم توسعه انسانى را مطرح مى کـنـد و سرانجام هدفهاى کلیدى توسعه را طول عمر سطح دانش سطح معاش آبرومند مى شناساند.4

 

5. توسعه با جهت گیریهاى ارزشى و اخلاقى:

لوئیس ئبک در مقاله خود اثر احیاى بنیادگرایى در خاورمیانه را بـر نـظـریـه غالب توسعه (نظریه اى که بعد از جنگ جهانى دوم از طـرف غـرب مـطـرح شـد و هنوز نیز از طرف غرب از آن پشتیبانى مى شود) مطرح مى کند و مى نویسد: (بـا احـیاى بنیادگرایى در خاورمیانه فرض نظریه غالب توسعه در مـورد لـزوم دنیوى کردن امور شدیدا مورد حمله قرار گرفته است.

بـه قـدرت رسیدن روحانیون شیعه در ایران مبانى اخلاقى توسعه را بـه عـنـوان مـهـم ترین موضوع در معرض بحث و گفت وگو قرار داده اسـت... بـه نظر مى رسد که این بحران نظرى و عملى عمدتا مقتضاى غفلت از مبانى اخلاقى است.)5

متفکرانى که توسعه را به گونه اى که گذشت شناسانده اند یا در چـارچـوبه نظام لیبرالیسم فکر مى کرده که دین را توانا به پاسخ گـویـى بـه مـسـائل کلى اجتماع نمى دانسته اند یا طرفدار مکتب سـوسـیـالـیـسـم بـوده که دین را به عنوان ویرانگر و بازدارنده پیشرفت مى شناسانده اند.

در چـنـین چگونگى و حالتى معمار انقلاب اسلامى امام خمینى دین اسـلام را جهت پاسخ گویى صحیح به همه پرسمانهاى فردى و اجتماعى مـى شـناساند و تفسیر حقیقى و سازوار از آن ارائه مى دهد. و با ارائـه نـظـریـه جدایى ناپذیرى دین از سیاست دین را که در کنج مـسـجـدهـا و حجره ها در بند شده بود خارج ساخت و باورى نو در مورد توانمندیهاى دینى در جامعه بشرى پدید آورد.

ایشان گفت: (اسـلام هـمـه مسایلى را که مربوط به زندگى بشر در دنیا و آخرت اسـت و آنـچـه مـربـوطـ به رشد و تربیت انسان و ارزش انسان است داراست.)6

یا مى گفت: (اسـلام یـک دیـن عـبادى ـ سیاسى است که در امور سیاسیش عبادت منضم است و در امور عبادیش سیاست.)7

در وصیت نامه امام چنین آمده است:

 (اسـلام مـکـتبى است که بر خلاف مکتبهاى غیرتوحیدى در تمام شوون فـردى و اجـتـمـاعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقـتـصـادى دخـالـت و نـظـارت دارد و از هیچ نکته اى ولو بسیار نـاچـیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنوى نقش دارد فـروگـذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد کرده است.)8

ایـن گونه گفتار امام حاکى از آن است که اسلام نیز الگوى ویژه اى با معیارها و ملاکهاى ویژه به خود براى حالت و چگونگى دلخواه و خوشایند جامعه اسلام توسعه یافته دارد.

در واقـع جـان و عـصـاره ایـن نـوشـتار کشف آن الگوى دلخواه و خـوشـایـنـد از اندیشه امام خمینى است ولى قبل از آن یادآورى چند مطلب لازم است:

 

1.افـرادى کـه در ایـن باره سخن مى گویند و مى نویسند دو گونه چشمداشت از دین و مذهب دارند:

 

الـف. شمارى تعریفى از توسعه ارائه مى دهند و براساس آن الگویى را بـراى جـامعه خوشایند و دلخواه خود مى شناسانند آن گاه نقش دیـن را در جـهـت دسـترسى به آن مورد بررسى قرار مى دهند. اما تـعـریـف توسعه و الگوى مورد نظرى که این افراد ارائه مى دهند خـواسـتـگـاهـش دیـنى نیست و دین را تنها به عنوان ابزارى براى رسـیدن به هدفهاى از پیش تعیین شده با هر فرهنگى مى دانند. و حـقـیـقت باور آنان که از درون داورى آنان چه آشکارا و چه به اشـاره بر مى آید آن است که دین حتى دین اسلام توانایى کافى را بـراى تعیین هدفها روشنگرى مفاهیم و نمایاندن الگوى دلخواه جـامـعـه بـشـرى را نـدارد; ولـى از دیـن به عنوان ابزارى براى بـرانـگـیـزانـدن تـوده مـردم و رسیدن به آرزوهاى خود مى توان استفاده کرد.

ما با یک قسمت این حرف موافق هستیم و آن این است که: دین وسیله بـسـیـار خـوبـى براى رسیدن به الگوى مورد نظر است مى توان با بـرانگیزاندن غیرت دینى توده ها مشارکت مردمى را در همه زمینه هـا فـراهـم کرد؛ اما در این که دین براى ارائه الگوى دلخواه و خـوشـایـند جامعه پیشرفته کارایى ندارد ناپذیرفتنى است که در بخش بعدى اشاره مى شود.

 

ب. دین بویژه دین اسلام هم الگوى خوشایند را ارائه داده است و هـم ابـزارهـاى لازم بـراى دسـتیابى به آن الگوى خوشایند را. در ادامه به روشنگرى الگوى دلخواه و خوشایند خواهیم پرداخت.

الـبته شمارى از ناآگاهان به دین اسلام دین را در هر دو عرصه نـاکـارآمد مى دانند. هر چند این نظریه با ظهور و پیروزى انقلاب اسـلامـى بـویژه با پیروزیها و کامیابیهاى فراوان در صحنه هاى نـظـامـى و غیرنظامى منسوخ شده است مجموعه حاضر خود جواب حلى دیگر بر آن خواهد بود.

 

2. بـه اعـتـقاد ما بن بستهاى موجود در جهان امروز را به خلاف پـیـشـرفـتهاى صنعتى و مادى نمى شود برداشت و نمى توان بن بست شـکـنـى کرد مگر با آموزه هاى حیات بخش اسلام همانند: برادرى ایـثـار انفاق عدل عفت انصاف وفاى به عهد و... و آن هم نه تـنـهـا در روابـط فردى این مفاهیم تبلیغ گردد بلکه در برنامه ریـزیـهـاى کـلان جـامـعه و بخشى الگوها برخاسته از این مفاهیم باشند.

بـنابراین دنبال جامعه اى بودن که در آن آرامش رفاه اطمینان خـاطـر و سـعادت باشد با حذف دین از صحنه هاى اجتماعى گرفتار شدن در چرخه ناسازگاریهاست و بیرون شدن از آنها دشوار.

 

3. امـروزه ایـن بـاور در حـال رشـد اسـت کـه دلـیـل مـهم شکست اسـتراتژیها و الگوهاى توسعه نادیده انگاشتن فرهنگهاى گوناگون حـاکـم بـر جـهـان سـوم است; زیرا ناهماهنگى آشکار بین الگوهاى مـرسـوم و فـرهـنـگهاى جهان سوم وجود دارد که سبب ناکامروایى و نـاکـامـیابى آن الگوها مى شود. هر چند این سخن بدان معنى نیست کـه در ارائـه الگوى دلخواه و خوشایند توسعه وراه رسیدن به آن بـه هـمه آن چیزى که دنیا به آن دست یافته است پشت کنیم; بلکه مـقـصود آن است که تکیه اصلى باید بر فرهنگ خودى (اسلامى ـ ملى) بـاشـد و از دستاوردهاى علمى دیگران بویژه در بخش ابزارى چشم نپوشیم و دامن برنگیریم.

شهید سید محمد باقر صدر مى نویسد:

(اقـتصادهاى سرمایه دارى و سوسیالیستى در کشورهاى اسلامى بدون پـشـتوانه مردمى اند; از این روى پیاده شدن آنها در این کشورها بـا مشکل روبه روست... در واقع اخلاق غرب با اخلاق اسلامى به طور کـامـل فرق دارد. اخلاق غربى که محور بودن بشر را مطرح مى کند و فهم بشر را پیش مى دارد با عقیده و اخلاق اسلامى که برنامه حیات بـخـش را از راه خـالـق انـسان دریافت کرده فرق و جدایى جوهرى دارد و مـبـانـى اقـتصاد غربى با عقائد و اخلاق اسلامى ناسازگارى دارد و هـمـیـن نـاسـازگارى جوهرى است که سبب مى شود که اقتصاد بـنـاشـده بـر آن عقائد نتواند در کشورهاى اسلامى به طور کامل عمل شود و نتیجه هاى مفیدى به بار آورد.)9

 

4. اسـلام یـک مـجموعه به هم پیوسته اى است که تمام اجزاى آن در پـیـونـد با یکدیگرند و براى رسیدن به هدف پایانى آن مى بایست بـه مـجـمـوعه آموزه هاى اسلام توجه کرد. بنابراین مفهوم توسعه یـافـتـگـى از منظر اسلام ممکن نیست مگر این که مجموعه تعالیم اسلامى در نظر گرفته شود.

حضرت امام خمینى مى گوید:

(الـبـتـه پـیـاده کـردن مقاصد اسلام در جهان خصوصا برنامه هاى اقـتـصـادى آن و مـقـابـلـه با اقتصاد بیمار سرمایه دارى غرب و اشتراکى شرق بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست.)10

شهید صدر مى نویسد:

 (در شـنـاخـت اقتصاد اسلامى مجاز نیستیم آن را به گونه جداى از یـکـدیـگـر بـررسـى کنیم مثل این که عقیده درباره تحریم ربا و مـالـکـیت

خصوصى را جداى از سایر اجزاى روش عمومى اقتصاد اسلامى بـررسـى کـنـیم. همچنین صحیح نیست که مجموع اقتصاد اسلامى را به عـنـوان یـک مـوضـوع جداگانه و سیستمى مستقل از سایر اصول نظام اسـلامـى مـثـل امـور اجـتماعى و سیاسى و غیره و جداى از طبیعت روابـطـى که بین آن اصول برقرار است بررسى کنیم بلکه لازم است شـناخت ما نسبت به اقتصاد اسلامى در چارچوب شکل عام اسلامى باشد شـکلى که همه سویهاى گوناگون زندگى را در جامعه نظم و ترتیب مى دهد.)11

 

جامعه دلخواه و خوشایند (توسعه یافته) اسلامى

ایـن جـامـعه با اصول حاکم بر آن جامعه شناخته و نمایانده مى شود که عبارتند از: اصول سیاسى اجتماعى فرهنگى و اقتصادى. در ایـن نـوشتار در پى آن نیستیم که تمام اصول سیاسى اجتماعى و... را بـه گـونـه کـامـل از مـنظر امام خمینى شناسایى و ذکر کـنـیم; بلکه براى روشن شدن اندیشه امام در این زمینه ها پاره اى از اصـول هـر بخش را که از اهمیت بیش ترى برخوردارند بر مى شماریم:

 

1. اصول سیاسى

الف. حاکمیت اسلام.

ب. نـاوابـستگى به بیگانگان رد سلطه پذیرى ملتهاى دیگر (رابطه بـر اسـاس احـتـرام مـتـقابل) این دو مورد (الف و ب) چنان روشن هستند که ما را از ذکر شاهد بى نیاز مى کند.

 

2. اصول اجتماعى

الف. آزادى سیاسى و اجتماعى در چهارچوب احکام اسلام.

ب. برابرى در اجراى قانون.

ج. نبود ظلم بین گروههاى مردم.

امام در وصیت نامه خود مى نویسد:

 (اجـراى قـوانـیـن بـر معیار قسط و عدل و جلوگیرى از ستم گرى و حـکـومـت جـائـرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع ازفساد و فـحشاء و انواع کجرویها و آزادى بر معیار عقل و عدل و استقلال و خـودکـفایى و جلوگیرى از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلوگیرى از فساد و تباهى یک جـامـعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صـدهـا از ایـن قـبـیل چیزهایى نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شود.)12

 

3. اصول فرهنگى

الف. پیشرفت درعلوم و فنون:

امام مى گوید:

 (اسـلام اسـاسـا نـه تنها جلو رشد علمى و فکرى بشر را نمى گیرد بـلـکـه خـود زمـینه هاى این حرکت را آماده تر مى کند و به این حـرکـت جـهـت انسانى و الهى مى دهد و تکامل علمى و فرهنگى بشر بعد از ظهور اسلام محققین تاریخ را خیره ساخته است.)13

ب. تقوى و جهاد:

امام راحل به روشنى تمام اعلام مى دارد:

(بـه هـمـه مسوولان کشورمان تذکر مى دهم که: در تقدم ملاکها هیچ ارزشـى و مـلاکـى بـهـتر از تقوى و جهاد در راه خدا نیست و همین تـقـدم ارزشى و الهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و اسـتفاده از امکانات و تصدى مسوولیتها و اداره کشور و بالاخره جـاى گزین همه سنتها و امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود چه در زمـان جـنـگ و چـه در حـالـت صلح چه امروز چه فردا که خدا این امـتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظى و عرفى کـفایت نمى کند که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود.)14

 

4. اصول اقتصادى

الف. فقرزدایى:

مـعمار انقلاب امام خمینى در پیام (فریاد براءت) این اصل را از آرمانهاى مسوولان نظام مى شمارد و اظهار مى دارد:

 (هـمـه آرمـان و آرزوى ملت و دولت و مسوولین کشور ماست که روزى فـقـر و تـهیدستى در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غـیـرتـمـنـد کشور ما از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند.)

ب. توزیع عادلانه ثروت:

امام خمینى در این باره مى گوید:

(اسلام تعدیل مى خواهد نه جلو سرمایه را مى گیرد و نه مى گذارد سـرمـایـه آن طـور بـشود که یکى صدها میلیارد دلار داشته باشد و بـراى سـگـش هـم اتومبیل داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذلـک و ایـن یکى که شب برود پیش بچه هایش نان نداشته باشد نمى شـود این عملى نیست نه اسلام با این موافق است و نه هیچ انسانى با این موافق است.)15

ج. استقلال اقتصادى:

امام خمینى مى گوید:

(همه چیزمان باید مستقل شود. استقلال با وابستگى جمع نمى شود. و مـا فـرهـنـگـمان وابسته بشود استقلال نداریم اقتصادمان وابسته بـشـود اسـتـقـلال نـداریـم... اول باید آن مطلب را درستش کرد اسـتـقلال فرهنگى استقلال اقتصادى اول باید او را درستش کرد تا بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم.)16

د. رشد و شکوفایى اقتصادى:

امام خمینى مى گوید: (اسـلام... اقـتـصـاد را بـه صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع هـمـگان در رفاه همه مردم با اهمیت به مستمندان و ضعیفان بارور مـى کـنـد و بـراى رشـد بیش تر کشاورزى و صنعت و تجارت کوشش مى نماید.)17

 


» هدایت خالومحمدی
»» نظرات دیگران ( نظر)

موانع‌ تحقق‌ عدالت‌(جمعه 87 فروردین 2 ساعت 12:27 عصر )

موانع‌ تحقق‌ عدالت‌

الف‌ . استثمار

عبدالله بن‌ زَمْعه‌ که‌ از شیعیان‌ بود، در زمان‌ خلافت‌ امام‌ نزد وی‌ شتافت‌ ومال‌ خواست‌. امام‌ فرمود:

این‌ مال‌ نه‌ از آن‌ من‌ است‌ و نه‌ از آن‌ تو، بلکه‌ غنیمتی‌ است‌ متعلق‌ به‌مسلمانان‌ که‌ در کارزار به‌ دست‌ آورده‌اند. تو اگر در جنگ‌ با ایشان‌شرکت‌ داشته‌ای‌، سهمی‌ همچون‌ آنان‌ خواهی‌ داشت‌؛ و گرنه‌ محصول‌تلاش‌ دیگران‌ به‌ تو داده‌ نخواهد شد... آنچه‌ دست‌های‌ آنان‌ چیده‌ [ومحصول‌ کار آنان‌]است‌ به‌ دهان‌های‌ دیگران‌ نخواهد رسید.

فراز پایانی‌ سخن‌ امام‌(ع) علت‌ فرازهای‌ پیشین‌ را بیان‌ می‌کند و روشن‌می‌سازد که‌ حضرت‌ ستم‌ را برنمی‌تابد و روا نمی‌دارند رهاورد تلاش‌زحمتکشان‌ و کارگران‌ در اختیار تن‌پروران‌ و فرصت‌طلبان‌ قرار گیرد.نظام‌های‌ سرمایه‌داری‌ با راهکارهایی‌ ویژه‌ از دستمزد کارگران‌ می‌کاهند.صاحبان‌ صنایع‌ با اتحاد و همبستگی‌ سطح‌ دستمزدها و نرخ‌ کار را پایین‌ نگاه‌می‌دارند و با کم‌ بها دادن‌ به‌ کار انجام‌ شده‌ روی‌ کالاها کارگران‌ را استثمارمی‌کنند. در سایة‌ این‌ مکانیسم‌، سرمایه‌دار به‌ اموال‌ بادآورده‌ دست‌ می‌یابد وهمواره‌ از رشد سرمایه‌ و سلطه‌ بر بازارهای‌ اقتصادی‌ برخوردار می‌گردد؛ ودر برابر، کارگران‌ و کشاورزان‌ روز به‌ روز ناتوان‌تر می‌شوند.

امام‌ علی‌ (ع)این‌ شیوه‌ را با عدالت‌ ناسازگار می‌شمارد و می‌فرماید:

هرگز امکان‌ ندارد عدالت‌ برقرار گردد، مگر این‌ که‌ ]نظام‌ استثماری‌[کم‌ بها دادن‌ ]به‌ کار و کالای‌ مردمان‌[ از میان‌ برود.

امام‌ صادق(ع) فرمود:وصی‌ رسول‌ الله(ص) علیّاً عند و فاته‌ فقال‌: یا علی‌! لایُظلَم‌ الفلاحون‌بحضرتک‌، و لایزداد علی‌ ارض‌ وضَعت‌َ علیها، و لا سُخْرة‌َ علی‌ مسلم‌ یعنی‌الاجیر.
پیامبر اکرم‌ هنگام‌ وفات‌ به‌ علی‌(ع) چنین‌ وصیت‌ کرد: یا علی‌، نبایددر محضر تو بر دهقان‌ ستم‌ رود و نباید بر ‌[اجاره‌ بهای]زمینی‌ که‌ طبق‌قرارداد به‌ مردم‌ واگذاشته‌ای‌ [تا روی‌ آن‌ کار کنند]چیزی‌ اضافه‌ شود[به‌ دیگران‌ واگذار]و گردد و نباید هیچ‌ مسلمانی‌ یعنی‌ طبقة‌ کارگر به‌بیگاری‌ گرفته‌ شود.

به‌ بیگاری‌ کشیدن‌، به‌ دو شیوة‌ آشکار و پنهان‌ تحقق‌ می‌یابد. در روش‌آشکار قدرت‌ و مأموران‌ مسلح‌ به‌ کار می‌آید و در روش‌ پنهان‌ برنامه‌ریزی‌ وتوطئة‌ پشت‌ پردة‌ سرمایه‌داران‌ و صاحبان‌ صنایع‌. این‌ گروه‌ با اتحاد و تبانی‌دستمزدها را پایین‌ نگاه‌ می‌دارند. در این‌ موقعیت‌، کارگران‌ ناگزیرند برای‌رفع‌ نیازهای‌ خود با دستمزد کم‌ بسازند. بدین‌ ترتیب‌، سرمایه‌داران‌ با توطئة‌شیطانی‌ بخشی‌ از دستمزد کارگر را می‌ربایند و بیگاری‌ پنهان‌ را سامان‌می‌دهند. امام‌ علی‌ (ع) می‌فرماید:

لاتسخروا المسلمین‌ فتذلّوهم‌.           
مسلمانان‌ را به‌ زور و بدون‌ مزد و یا مزد کم‌[ به‌ کار وا مدارید]استثمار نکنید و خوارشان‌ مسازید.

ناگفته‌ پیدا است‌، استثمار و روابط‌ ظالمانة‌ اقتصادی‌ در هر عصری‌،متناسب‌ با اوضاع‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ آن‌ عصر تحقق‌ می‌یابد.

 

ب‌ . انحصارگرایی‌

اموال‌ عمومی‌ و امکانات‌ خدادادی‌ برای‌ بهره‌برداری‌ همگانی‌ است‌.کسانی‌ که‌ این‌ منابع‌ را به‌ خود و نزدیکانشان‌ اختصاص‌ می‌دهند، انحصارگرایند. انحصارطلبی‌ از رهاوردهای‌ شوم‌ سرمایه‌داری‌ است‌. امام‌علی‌(ع)می‌فرماید:

من‌ یستأثر من‌ الاموال‌ یهلک‌. 
هر کس‌ انحصارطلبی‌ کند [و بخشی‌ از اموال‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد هلاک‌]خواهد شد.

«استئثار» و ویژه‌سازی‌ اموال‌ و منابع‌ طبیعی‌، از عوامل‌ مهم‌ انحصارهای‌بزرگ‌ اقتصادی‌، تقسیم‌ نابرابر و غیرعادلانة‌ ثروت‌ و شکاف‌ طبقاتی‌ است‌.امام‌ علی‌(ع) از آغاز پذیرش‌ خلافت‌، با این‌ ویژه‌سازی‌ها درگیر شد ولحظه‌ای‌ در این‌ مبارزه‌ درنگ‌ نکرد؛ زیرا انحصارگرایی‌ را ضد عدل‌ و تعادل‌اجتماعی‌ می‌دانست‌. آن‌ حضرت‌ دربارة‌ عثمان‌ فرمود:

عثمان‌ در تقسیم‌ اموال‌ عمومی‌ گزینشی‌ عمل‌ کرد [اموال‌ را ویژة‌ کسان‌مخصوص‌ ساخت‌]و خدای‌ بزرگ‌ دربارة‌ کسانی‌ که‌ اموال‌ و امکانات‌مردم‌ را ویژة‌ خود [و نزدیکان‌ خود]می‌سازند، حکم‌ قطعی‌ و ‌[روشن]دارد.

همچنین‌ امام‌ انحصارگرایی‌ را یکی‌ از جرم‌های‌ معاویه‌ می‌داند:

ما تصمیم‌ داریم‌ به‌ سوی‌ معاویه‌ و شامیان‌ [برای‌ جهاد ] برویم‌. آنان‌ که‌به‌ قانون‌ خدا عمل‌ نکردند و اموال‌ عمومی‌ را ویژة‌ خویشان‌ و اطرافیان‌خود ساختند و حدود الاهی‌ را تعطیل‌ کردند و حق‌ ]و حقوق‌[ را نابودکردند و در پهنة‌ زمین‌ فساد و تباهی‌ گستردند... .

امام‌، به‌ سبب‌ نقش‌ ویرانگر ویژه‌سازی‌، مالک‌ اشتر را از آن‌ بیم‌ می‌دهد ومی‌فرماید:

... و ایّاک‌ و الاستئثار بما الناس‌ فیه‌ اُسوة‌... .    
... بپرهیز از ویژه‌سازی‌[ خاصه‌خواهی‌ و طبقه‌پروری ] در چیزهایی‌ که‌همة‌ مردم‌ در آن‌ها برابرند... .

 

ج . اسراف‌

امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید:

نشانة‌ اسراف‌کننده‌ سه‌ چیز است‌: به‌ مقداری‌ که‌ حق‌ ندارد بخورد،می‌خورد؛ به‌ مقداری‌ که‌ حق‌ ندارد بپوشد، می‌پوشد؛ و به‌ مقداری‌ که‌حق‌ ندارد بخرد، می‌خرد.

اصل‌ «اندازه‌داری‌» و مصرف‌ متعادل‌ و به‌ اندازه‌، از مهم‌ترین‌ تعالیم‌ علوی‌است‌. آن‌ حضرت‌ در این‌ باره‌ فرموده‌ است‌:

لن‌ یهلک‌ من‌ اقتصد.           
آن‌ که‌ به‌ حدّ میانه‌ بسنده‌ کند، هرگز هلاک‌ نگردد.          
من‌ لم‌ یحسن‌ الاقتصاد اهلکه‌ الاسراف‌.
آن‌ که‌ حدّ میانه‌ را به‌ خوبی‌ رعایت‌ نکند، زیاده‌روی‌ تباهش‌ می‌سازد.

بر اساس‌ تعالیم‌ والای‌ علوی‌، انسان‌ در مصرف‌ محدود است‌؛ حتی‌ درمصرف‌ شخصی‌ اموال‌ خویش‌ باید به‌ جامعه‌ و نیازهای‌ آن‌ توجه‌ داشته‌ باشد وبداند که‌ مصرف‌ افزون‌ از حد، در حقیقت‌ اسراف‌ در حق‌ اجتماع‌ است‌ نه‌اسراف‌ در مال‌ شخصی‌. بی‌تردید انسان‌ مالک‌ کالاهایی‌ است‌ که‌ به‌ طورمشروع‌ به‌ دست‌ می‌آورد و مصرف‌ آن‌ها به‌ میزان‌ دلخواه‌ جایز است‌؛ ولی‌ این‌مصرف‌ اضافی‌ به‌ حقوق‌ جامعه‌ زیان‌ می‌رساند. بنابراین‌، انسان‌ دین‌ باور باید به‌نیازهای‌ جامعه‌ توجه‌ داشته‌ باشد، به‌ آلودگی‌های‌ زیست‌ محیطی‌ بنگرد، درمحدودیت‌ منابع‌ دقت‌ کند، وضعیت‌ کلی‌ جامعه‌ و تولید هر کالا را بسنجد ونیازهای‌ بخش‌های‌ اجتماعی‌ را در نظر بگیرد.

بنابراین‌، در پرتو هدایت‌های‌ علوی‌، به‌ اصل‌ دیگری‌ می‌رسیم‌ که‌ حقوق‌اجتماعی‌ در اموال‌ شخصی‌ نام‌ دارد. یکی‌ از پژوهشگران‌ در این‌ باره‌ می‌نویسد:

آشکار است‌ که‌ انسان‌ در همة‌ آنچه‌ کسب‌ می‌کند و به‌ دست‌ می‌آورد،وامدار اجتماع‌ است‌؛ زیرا که‌ اجتماع‌ ـ به‌ دلیل‌ سوابق‌ دور و نزدیک‌ وتلاش‌های‌ فراوان‌ و انجام‌ دادن‌ کارهای‌ سنگین‌ و ارتباطات‌ و اندیشه‌هاو استعدادها و تجربه‌ها و امکاناتی‌ که‌ فراهم‌ می‌آورد ـ سبب‌ پیدا شدن‌این‌ امکان‌ برای‌ فرد شده‌ است‌... .    
اگر این‌ استعدادها و افکار و تجربه‌ها و مهارت‌ها و کارها نمی‌بود و آن‌تلاش‌های‌ دسته‌ جمعی‌ صورت‌ نمی‌پذیرفت‌، انسان‌ نمی‌توانست‌ به‌هیچ‌ چیز دسترسی‌ پیدا کند. بنابراین‌، مالکیت‌، آدمی‌ از دو لحاظ‌«واقعیت‌» و «شمول‌» محدود می‌شود؛ چون‌ اجتماع‌ در آنچه‌ آدمی‌ داردشریک‌ بزرگ‌ او است‌. بنابراین‌ اسراف‌ و شادخواری‌ ـ در واقع‌ ـ جزتجاوز از حد میانه‌ و سوء استفاده‌ از نعمت‌ یا حق‌ دیگران‌ چیزی‌نیست‌.

متفکر شهید آیت‌ الله مطهری‌ ـ رحمة‌ الله علیه‌ ـ نیز می‌گوید:

... از آن‌ جهت‌ که‌ مواد خام‌ اولی‌، قبل‌ از انجام‌ کار، به‌ همة‌ افراد تعلق‌داشته‌ است‌، نمی‌توان‌ ادعا کرد که‌ پس‌ از انجام‌ کار تعلقش‌ به‌ دیگران‌سلب‌ می‌شود. اما بدون‌ شک‌ کاری‌ که‌ شخصی‌ روی‌ آن‌ انجام‌ داده‌،سبب‌ می‌شود که‌ او نسبت‌ به‌ دیگران‌ اولویت‌ داشته‌ باشد. اثر این‌اولویت‌ این‌ است‌ که‌ حق‌ دارد استفادة‌ مشروع‌ از آن‌ ببرد؛ یعنی‌استفاده‌ای‌ که‌ با هدف‌های‌ طبیعت‌ و فطرت‌ هماهنگی‌ دارد... . چون‌ درعین‌ حال‌ این‌ مال‌ به‌ جامعه‌ تعلق‌ دارد. از این‌ رو، اسراف‌ و تبذیر وهرگونه‌ استفادة‌ نامشروع‌ از مال‌ ممنوع‌ است‌... پس‌ به‌ فرض‌ محال‌ اگرشخصی‌ می‌توانست‌ محصولی‌ را بدون‌ دخالت‌ طبیعت‌ به‌ وجود آورد،باز هم‌ حق‌ تضییع‌ و اسراف‌ آن‌ را نداشت‌.        
... مال‌ از نظر اسلام‌ همان‌ طوری‌ که‌ به‌ فرد تعلق‌ دارد به‌ اجتماع‌ نیزتعلق‌ دارد.

موضوع‌ دیگری‌ که‌ شایستة‌ بررسی‌ است‌، رابطة‌ اعتدال‌ مصرفی‌ با رشداقتصادی‌ و توسعة‌ پایدار است‌. امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید:

هر کس‌ با میانه‌روی‌ دمساز گردد، بی‌نیازی‌ با او هماره‌ دمساز خواهدبود؛ و میانه‌روی‌ فقر و پریشانی‌ او را جبران‌ خواهد کرد و چاله‌های‌کمبودداری‌ را پر خواهد ساخت‌.

اگر مصرف‌ از حد اعتدال‌ نگذرد، اضافة‌ درآمدِ ملی‌ ذخیره‌ می‌شود و درسرمایه‌گذاری‌های‌ جدید هزینه‌ می‌گردد. از این‌ رهگذر، هم‌ قدرت‌ اقتصادی‌جامعه‌ حفظ‌ می‌شود و هم‌ سرمایه‌گذاری‌ جدید نیز تحقق‌ می‌یابد.بدین‌ ترتیب‌، محدودیت‌ مصرف‌ به‌ معنای‌ رفع‌ کمبودهای‌ احتمالی‌ و تضمین‌آیندة‌ اقتصاد است‌. امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید:

الاقتصاد ینحی‌ القلیل‌؛ الاسراف‌ یفنی‌ الجزیل‌.     
میانه‌روی‌ کم‌ را زیاد می‌کند؛ اسراف‌، (سرمایه‌ و امکانات‌ِ) فراوان‌ رانابود می‌سازد.

افزون‌ بر این‌، اجتماع‌ غیر مسرف‌ از نوسان‌ بازار، بحران‌های‌ اقتصادی‌،پدیده‌های‌ طبیعی‌ و حوادث‌ دیگر نگرانی‌ ندارد؛ زیرا سرمایة‌ لازم‌ را برای‌روزهای‌ سخت‌ ذخیره‌ کرده‌ است‌.

پس‌ اندازه‌داری‌ و استفادة‌ به‌ اندازه‌، خاستگاه‌ پایداری‌ و ثبات‌ و توازن‌فردی‌ و گروهی‌ است‌. امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید:

من‌ اقتصد فی‌ الغنی‌" و الفقر فقد استعدّ لنوائب‌ الدهر.     
آن‌ که‌ در غنا و فقر میانه‌روی‌ کند، خود را برای‌ رویارویی‌ باگرفتاری‌های‌ سخت‌ روزگار آماده‌ کرده‌ است‌.

چنان‌ که‌ یاد کردیم‌، تعالیم‌ علوی‌ بر مصرف‌ میانه‌ تأکید دارد و همراه‌ بازیاده‌روی‌، زهد صوفیانه‌ و ترک‌ دنیا را نیز نفی‌ می‌کند. آن‌ حضرت‌ لذت‌های‌معقول‌ و منطقی‌ و زندگی‌ با رفاه‌ و آسایش‌ را مطلوب‌ و لازم‌ می‌داند و برای‌رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ انسانی‌ ضروری‌ معرفی‌ می‌کند. به‌ همین‌ جهت‌،فقر را کشندة‌ انسان‌ و شخصیت‌ او می‌شمارد و به‌ زندگی‌ بسندگی‌ و معیشت‌«کفافی‌» فرا می‌خواند:

حسن‌ التدبیر مع‌ الکفاف‌ اکفی‌ لک‌ من‌ الکثیر مع‌ الاسراف‌.  
تدبیر نیکو [مدیریت‌ اقتصادی]‌با کفاف‌ [و بسندگی‌] برایت‌ بسنده‌تراست‌ از بسیار ]داری‌[ با اسراف‌.

 

د  . شیوة‌ نادرست‌ درآمد

اجتماعی‌ که‌ بر اساس‌ عملکردهای‌ اقتصاد آزاد به‌ دو بخش‌ نامتعادل‌ تقسیم‌گردید و اموال‌ جامعه‌ در بخش‌ اقلیت‌ تراکم‌ یافت‌، برای‌ اجرای‌ عدالت‌، به‌جرّاحی‌ نیاز دارد. در این‌ جرّاحی‌، افزون‌ بر وضع‌ قوانین‌ درست‌ برای‌ آینده‌،حسابرسی‌ کارهای‌ گذشته‌ نیز ضرورت‌ دارد. نخست‌ باید سرمایه‌هایی‌ که‌ باراهکارهای‌ بی‌نظارت‌ و سودجویانة‌ مالی‌ به‌ جیب‌ بخش‌ اندکی‌ از جامعه‌ گسیل‌شده‌ است‌، به‌ کل‌ جامعه‌ بازگردد. امام‌ علی‌(ع) در نخستین‌ گام‌های‌ اصلاحات‌خویش‌ بدین‌ سیاست‌ روی‌ آورد، زمین‌های‌ بخشیده‌ شده‌ از سوی‌ عثمان‌ را به‌مسلمانان‌ بازگرداند و فرمود:

به‌ خدا سوگند، اگر چیزی‌ را که‌ عثمان‌ بخشیده‌ نزد کسی‌ بیابم‌، آن‌ را به‌صاحبش‌ بازگردانم‌؛ هرچند آن‌ را کابین‌ زنان‌ کرده‌ باشند یا بهای‌کنیزکان‌؛ که‌ در دادگری‌ گشایش‌ است‌ و آن‌ که‌ از دادگری‌ به‌ تنگ‌ آید،از ستمی‌ که‌ بر او می‌رود بیش‌تر به‌ تنگ‌ آید.

امام‌(ع) میان‌ داشتن‌های‌ افراطی‌ و نداشتن‌های‌ تفریطی‌ رابطه‌ می‌بیند وتراکم‌ ثروت‌ در بخشی‌ را علت‌ تهیدستی‌ اکثریت‌ می‌شناسد:

فما جاع‌ فقیر الا بما متع‌ به‌ غنی‌.       
هیچ‌ تهیدستی‌ گرسنه‌ نماند مگر این‌ که‌ ثروتمندی‌ از حق‌ [و حقوق‌] اوبهره‌ گرفت‌.

ناگفته‌ پیدا است‌، قاطعیت‌ امام‌(ع) در بازگرداندن‌ اموال‌ به‌ دست‌ آمده‌ ازروش‌های‌ نامشروع‌، به‌ دارایی‌های‌ دوستان‌ و بستگان‌ عثمان‌ محدود نمی‌شد.حضرت‌ دوستان‌ و کارگزارانش‌ را نیز از پیمودن‌ راه‌های‌ نامشروع‌ کسب‌درآمد باز می‌داشت‌ و چنانچه‌ کسی‌ از این‌ طریق‌ دارایی‌ به‌ دست‌ می‌آورد، باواکنش‌ تند آن‌ بزرگوار روبه‌رو می‌شد. امام‌(ع) در برابر کردار نادرست‌ یکی‌از کارگزارانش‌ که‌ اموال‌ نامشروع‌ گرد آورده‌ بود، برآشفت‌ و چنین‌ نگاشت‌:

از خدای‌ بترس‌ و اموال‌ این‌ مردم‌ را بدانان‌ بازگردان‌ که‌ اگر چنین‌ نکنی‌و خداوند تو را به‌ چنگ‌ من‌ آرد، با تو کاری‌ خواهم‌ کرد که‌ در نزدخداوند عذرخواه‌ من‌ باشد. با این‌ شمشیر که‌ هر کسی‌ را ضربتی‌ زده‌ام‌به‌ دوزخ‌ روانه‌ شده‌ است‌، تو را نیز خواهم‌ زد. به‌ خدا سوگند، اگر ازحسن‌ و حسین‌ چنین‌ عملی‌ سر می‌زد، نه‌ با ایشان‌ مدارا و مصالحه‌می‌نمودم‌ و نه‌ هیچ‌ یک‌ از خواهش‌هایشان‌ را برمی‌آوردم‌، تا آنگاه‌ که‌حق‌ را از ایشان‌ بستانم‌ و باطلی‌ را که‌ از ستم‌ ایشان‌ پا گرفته‌ است‌،بزدایم‌... .

زمینه‌ها و موانع‌ تحقق‌عدالت‌ اقتصادی‌

(مجموعه‌ از چشم‌ انداز امام‌ علی‌(ع))

محمد حکیمی‌

به‌ سفارش‌ کانون‌ اندیشه‌جوان‌

ناشر: مؤسسه‌ فرهنگی‌ دانش‌ و اندیشه‌ معاصر


» هدایت خالومحمدی
»» نظرات دیگران ( نظر)

امید و آرمان(جمعه 87 فروردین 2 ساعت 11:48 صبح )

موضوع امید و آرمان در اخبار و روایات و هم در علم روانشناسى امروز از مؤثرترین موجبات پیشرفت و ترقى انسان بشمار آمده است، و برعکس یأس و نومیدى از بزرگترین بلاها و موجبات سقوط و انحطاط معرفى شده است تا آنجا که یأس از رحمت خدا در ردیف گناهان کبیره قرار گرفته است.

منبع:  اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 193


» هدایت خالومحمدی
»» نظرات دیگران ( نظر)

   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های وبلاگ

بازدیدهای امروز: 1 بازدید
بازدیدهای دیروز: 2 بازدید
مجموع بازدیدها: 13388 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «